بانوى برتر فاطمه معصومه(س) از جهت شخصیت فردى و کمالات روحى در بین فرزندان موسى بن جعفر(ع) بعد از برادرش، على بن موسى الرضا(ع) در والاترین رتبه جاى دارد.
این در حالى است که بنا بر مستندات رجالى فرزندان دختر امام کاظم(ع) حداقل هجده تن بوده اند و فاطمه در بین این همه بانوى مکرمه سرآمد بوده است.
حاج شیخ عباس قمى آنگاه که از دختران موسى بن جعفر(ع) سخن مى گوید، درباره فاطمه معصومه(س) مى نویسد: «بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه; فاطمه بنت امام موسى(ع) معروف به حضرت معصومه است»
بى گمان این نحوه اظهارنظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسى بن جعفر(ع) بر برداشتهایى استوار است که از متن روایات وارده از ائمه: به دست آمده است;روایاتى که مقامهایى را براى فاطمه معصومه(س) برشمرده اند مقامى که نظیر آن رابراى دیگر برادران و خواهران وى ذکر نکرده اند و به این ترتیب نام فاطمه معصومه(س) را در شمار زنان برتر جهان قرار داده اند.
از این روى لزوم تحقیق وتشریح پیرامون مراحل تربیت و مقامهاى معنوى و کمالات اخلاقى در حد ممکن دو چندان مىشود.
دوران قبل از تولد (نقش مادر در شکلدهى به شخصیت فرزند) بدیهى است تاثیرشخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمى توان انکار کرد.
این ویژگى دروجود فاطمه معصومه(س) نیز بروز یافت.
او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضایلى رابه ارث برد که تنها برادرش; على بن موسى الرضا(ع) آنها را به صورت کامل در خودجمع کرده بود و به نظر مى رسد بتوان سر برترى شخصیت والاى فاطمه معصومه(س) بردیگر فرزندان حضرت موسى بنجعفر(ع) را در همین نکته یافت که فاطمه معصومه(س) مانند برادرش از هر دو طرف پدر و مادر پاکیزه ترین خصال و ویژگیها را به ارث برد.
با این همه گویى «نجمه» ستاره زیباى بانوان موسى بن جعفر است که به سان پرفروغترین ستاره ها مى درخشد و به راستى که تمام فروغش را به دو پاکیزه گوهرش، على بن موسى الرضا(ع) و فاطمه معصومه(س) منتقل کرد.
البته این به معناى تاثیر نداشتن تلاش و کوشش و تقواى الهى در وجود فاطمه معصومه(س) نیست، بلکه علاوه بر همه شایستگى هاى فردى که دروجود خویش به وجود آورده بود، از این عوامل نیز به عنوان مکمل و پشتوانه ترقى و تکامل معنوى، اخلاقى و علمى سود مى برد.
مادر فاطمه معصومه(س) نیز در روزگار خود بهترین زنان بود.از همین روى و براساس رویاى صادقانه اى که حمیده مادر امام کاظم(ع) دیده بود، نجمه را به عقدامام کاظم در آورد.
نطفه این روایت به آسمانى بودن انعقاد ائمه اشاره دارد که آسمانى بودن جایگاه پاک را نیز مى طلبد، تا در دوران قبل از تولد علاوه بر خصلتهاى کامل پدر،خصوصیات پاک مادرى را نیز به وى منتقل کند و لذا ادعاى گزافى نیست که بگوییم اگر على بن موسى الرضا(ع) آینه تمام نماى امام کاظم(ع) بود، فاطمه معصومه(س) نیز جلوه اى تام و کامل از سیماى پرفروغ مادرش نجمه است.
پاسخ به یک شبهه مرورى بر روایات نشان مى دهد که هنگام ورود مادران ائمه که غالبا از کشورهاى غیر اسلامى بودند، ذهنیتى وجود داشت مبنى بر اینکه چنین زنانى که سالها در دیار کفر بوده اند و جانشان با آیین کفر سیراب شده است،چگونه مى توانند قابلیت پرورش کودکانى را داشته باشند که نماینده آیین پاک تشیع اند!! البته هر یک از ائمه به مناسبتى به این پرسشهاى ناگفته پاسخ گفته اند.
على(ع) درباره شهربانو فرمود: یا اباعبدالله لتلدن لک منها خیر اهلالارض.اى اباعبدالله براى تو از این زن بهترین اهل زمین متولد مى شود.و بر اساس رویاى صادقه مژده ازدواج شهربانو را از پیامبر دریافت کرد.
امام صادق(ع) درباره حمیده فرمود: حمیده مصفاه من الادناس لسبیله الذهب.مازالت الاملاک تحرسها حتى ادیت الى کرامه من الله لى و الحجه من بعدى.حمیده مانند شمش طلاى خالص از ناپاکى ها و ناخالصىها پاک است به خاطر کرامتى که خدا نسبت به من و حجت پس از من عنایت فرمود.فرشتگان او را همواره نگهدارى کردند تا به من رسید.
رسول خدا(ص) در باره مادر امام جواد(ع) فرمود: «بابى ابن خیره الاماءالنوبیه الطیبه.» پدرم به فداى پسر برترین کنیزان که از اهالى نوبه و پاک سرشت است.در روایت اخیر صریحا فرزند به مادر نسبت داده شده است که بر صدق ادعاى ما گواهى مى دهد.
به هر حال قبل از دوران تولد شخصیت نجمه که از تولد امام رضا(ع) تا تولدمعصومه(س) بیست و پنج سال به درازا کشید، توانست آثار عمیق خود را در فاطمه معصومه(س) بر جاى گذارد و او را در بین دختران و حتى تمام پسران غیر از على بن موسى الرضا(ع) سرآمد کند.
بعد از تولد اعمالى که عموم بانوان اهل بیت: هنگام تولد و پس از آن براى کودکانشان انجام مى دادند، برگرفته از توصیه هاى آسمانى همسرانشان بود که نمایندگان امین الهى در زمین به شمار مى رفتند.
از این روى آنچه انجام مى دادند،به عنوان سیره عملى مى تواند بخشى از حیات دیگر فرزندان را که در هاله اى از بى خبرى و فراموشى قرار گرفتهاند، روشن سازد.این اعمال که از لحظه تولد آغازمى گشت، بارها توسط معصومین(ع) بیان شده اند اما از دوران هر یک تنها مواردى خاص نقل شده است.
از جمله صفات پسندیده اى که نجمه همواره به آن متخلق بود، عبادت و مناجات با پروردگار است.وى آنچنان به عبادت عشق مى ورزید که حتى مهر فرزند نیزنمى توانست از عبادت بازش دارد.در آن ایام که به فرزندش شیر مى داد، روزى به بستگانش گفت: دایه اى بیابید که مرا در شیر دادن یارى کند.
زنان از این خواهش شگفت زده شدند و پرسیدند آیا شیرت کم شده است؟ پاسخ شنیدندکه:«لا اکذب والله ما نقص الدر ولکن على ورد من صلاتى وتسبیحى و قد نقص منذ ولدت.» به خدا سوگند که دروغ نمى گویم; ولى ذکرهایى در نماز و تسبیح داشتم که از زمان تولد فرزندم از آنها کم شده است.
چنین رفتارها و اعمالى مى توانست پاکیزه ترین و بهترین تاثیر را در فرزند برجاى گذارد; چه کودکى که جانش به همراه قطره قطره شیر مادر با اذکار الهى سیراب مىشود، به والاترین جایگاه معنوى دست خواهد یافت.
مقامهاى حضرت معصومه(س) کودکى که این چنین مراحل تکامل را پیمود، آینده اىدرخشان نیز داشت.فاطمه(س) با تکیه بر چنین پشتوانه اى توانست به مراحل عالى علم و معرفت دست یابد و به یگانه دوران خویش مبدل شود.
کمالات حضرت معصومه (س) :
1- عالمه با گذشت ایام، فاطمه معصومه(س) نیز دوران خردسالى را پشت سر گذاشت.در این سالها محل رشد فاطمه معصومه(س) خاندانى بود که او را با دریایى ازعلم و معرفت روبرو ساخت.
پدر، مادر و برادر که هنگام تولد فاطمه معصومه(س)، جوانى 25 ساله بود، هر سه دست به دست هم داده، محیط تربیتى وى را به مکانى بهشتى مبدل کردند.
خبرى در برخى کتب نقل شده است که به خوبى نشان مىدهد، فاطمه معصومه(س) زیرنظر خانواده در کوتاه ترین مدت ممکن مسیر رشد در علوم را نیز پیمود و ازکمالات روحى و معنوى بهره هاى فراوانى از پدر، مادر و برادر برد.
از این روى دردوران کودکى به راحتى مى توانست جوابگوى سوالهاى فقهى و دینى مردم باشد و همین امر که نجمه فرزندش معصومه(س) را همانند امام رضا(ع) پرورش داده است و هر آنچه درباره فاطمه در روایات نیامده را مى توان با عنایت به اخبار مربوط به امامرضا(ع) دریافت.
یکى از این دست روایات را حاج سید نصرالله مستنبط به نقل ازکتاب «کشف اللئالى» اینگونه ذکر مى کند: روزى گروهى از شیعیان وارد مدینه شدند تا سوالهاى خود را از امام موسى(ع) بپرسند.
این کار روش معمول در تمام بلاد اسلامى بود که سالیانه یا در اوقات مشخص از سال گروهى را راهى مى کردند تاسوالهاى دینى، وظایف شرعى و وجوهات را نزد امام ببرند.
آن سال نیز چنین کاروانى از یکى از شهرها به مدینه آمده بود.کاروان پس از ورود به مدینه به سوى خانه امام راه افتادند به این امید که هم سوالات خود را بپرسند و هم دیدارحضرت نصیبشان شود.هر چه نزدیکتر مى شدند، شوق دیدار افزونتر مى شد; تا اینکه جلوى در خانه حضرت رسیدند.در زدند و اجازه ورود خواستند; به آنان اطلاع دادندکه امام در مسافرت است.
اندوه فراوان از اینکه نه امام را دیده اند و نه پاسخبراى سوالات خود یافته اند، رنج سفر را دوچندان کرد.هر چند دلشان نمى خواست، ولى باید خداحافظى مى کردند و این کار را هم کردند.اسباب و اثاث خودرا جمع کرده، عزم بازگشت نمودند.هواى مدینه سوزان بود و اینک براى کاروان ناکام سوزانتر مى نمود.گویى پاهایشان از آن خودشان نبود.دخترکى شیرین زبان وخوش سیما از منزل امام سکوت سنگین کاروانیان را در هم شکست.
او سوالها را ازآنان گرفت و با دقت تمام پاسخ یکایک نامه ها را نوشت و نامه ها را دوباره به آنان بازگرداند.مردان بزرگ کاروان که شاید هفتاد سال از عمرشان را در ایندرگاه به مریدى گذرانده بودند، هرگز چنین صحنهاى را به یاد نداشتند، کودکى هشتیا نه ساله چگونه مىتوانست جواب سوالهاى فقهى را بدهد! آنان در دل مىگفتند: جواب این سوالها اگر آسان بود، همان علماى شهر مى دادند.
سوالها اینقدر پیچیده بود که ما نزد امام آوردیم.سبحان الله عجب خاندان پاکیزه اى.شیعیان خسته از سفر این بار با خوشحالى خاطره اى شگفت که خستگى سفر از یادشان برده بود، از اهل بیت خداحافظى کردند و در میان نسیم لطیفى که از جانب مسجدپیامبر(ص) مى وزید، آن خانه را ترک کردند.
خانه اى که مدتى پیامبر(ص) در آن زندگى کرده بود و هنوز خاطره حضورش براى اهل خانه و مردم مدینه زنده بود.شیعیان کم کم از مدینه خارج شدند.مردى، از فاصله دور سوارى را دید، او راشناخت او امام موسى بن جعفر(ع) بود.وقتى نزدیکتر رفتند سیماى امام را همه کاروانیان شناختند بى درنگ پیاده شدند و شتابان نزد ایشان رفتند.خاطره دخترک ذهن همه را به خود مشغول کرده بود.
به این جهت در لحظات اولیه برخورد با امام داستان خود را با شور و شادى تمام بازگو کردند و دست خط دخترک را هم نشان دادند.امام تا نامه را گشود، سیمایش از شادى شکفته شد.لبخند ملیحى بر لبانش نقش بست، صورتش را به سوى شیعیانش را برگرداند و با همان لبخند آسمانى سه بار فرمود: «فداها ابوها»: پدرش به فدایش.
این روایت بر تسلط فاطمه معصومه(س) دختر خردسال موسى بن جعفر به مسائل سخت ولاینحل فقهى و دینى اشاره دارد.
.البته عوامل دیگرى در رشد شخصیت فاطمه معصومه(س) موثر بوده است که از جمله آنها اوضاع سیاسى عصر پدر و برادر است.در دورانى که پدر به شهادت رسید ومنصب ولایت به برادرش على بن موسى الرضا(ع) تفویض شد.اختلاف بین برادران دیگربه شدت قوت گرفت و آنان برخى با گستاخى تمام در مقابل برادر ایستادن برادرانى که از مادران دیگر بودند.
اما فاطمه معصومه(س) در بین این کشاکش هاى تفرقه برانگیز هرگز از موضع دفاع از ولایت رضوى، عقب ننشست، بلکه از شدت علاقه به برادر، در پى آن حضرت روانه ایران مى شود.