امام در مسیر تربیت شاگردان و ارتباطاتشان مکتب انتظار را تبیین ، تبلیغ و جریان سازی می کردند.
از برکات علمی، اجتماعی و سیاسی حضور امام رضا(ع) در ایران
امام رضا علیه السلام با مدیریت و درایت نگذاشتند برنامه حساب شده مأمون به نتیجه برسد. هدف مأمون از دعوت علی بن موسی الرضا این بود که این عملیات دو حالت دارد؛ یا این که ایشان این دعوت را می پذیرد و یا نمی پذیرد ؛ اگر امام بپذیرد، با نسبت ولایتعهدی به امام رضا(ع)، اعتبار امام را از بین برده و به گونهای به جایگاه امام ضربه میزند، چرا که این دعوت زمانی صورت گرفت که به مأمون نامه نوشتند علی بن موسی در مدینه جایگاه بسیار خوبی داشته و مردم به شدت به ایشان علاقه و توجه دارند.
هدف مأمون از پیشنهاد ولایتعهدی
نظر مأمون این بود که با پیشنهاد ولایتعهدی که به امام می دهد، اگر امام این را بپذیرد، امام را درباری کرده و جایگاه ایشان را از بین می برد و اگر امام نپذیرد هدف و برنامه اش این بود که هر چه شیعه است را به قتل برساند؛ کشتار جمعی شیعیان، به گونه ای از خود امام گرفته تا شیعیان قتل دسته جمعی به راه بیاندازد. به تعبیری او در نپذیرفتن امام از این دعوت، برنامه داشت که لطمه سنگین تری بزند.
امام رضا گامی که در این مسیر به نفع شیعیان و حفظ اسلام برداشتند این بود که بنا بر شرایطی که ایجاد شده بود، ولایتعهدی را پذیرفتند و بدین وسیله جریان امامت و ورود اهل بیت (علیهم السلام) به ایران را دامن زدند. امام رضا (ع) در پاسخ ریان که از حضرت پرسید: شما با آن همه زهد در دنیا، چرا ولایتعهدی مامون را پذیرفتید؟ فرمود: "قد علم الله کراهتی"(خدا میداند که چقدر من از این موضوع ناخشنودم)
امام رضا (ع) ولایتعهدی را پذیرفت، در حالی که میدانست به قیمت جانش تمام خواهد شد، ولی اگر نمیپذیرفت علاوه بر جان خودش، جان شیعیان نیز به خطر میافتاد. در آن روزگار که تفکرات و فلسفههای الحادی و ضد دینی رواج کامل داشت، اگر امام اقدامی میکرد که جانش را از دست میداد، شیعیان به انحراف کشیده میشدند، لذا در آن روز وجود امام علیه السلام برای سلامتی افکار شیعیان ضروری بود.
در حقیقت پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع) اوج ذکاوت حضرت بود تا از این طریق شیعه در جهان و همچنین در ایران زنده بماند. همان طور که گفته شد، اگر امام رضا (ع) این کار را نمیکرد، نقشه مامون این بود که اجازه نفس کشیدن به هیچ شیعهای را در هیچ کجای عالم ندهد و امام رضا (ع) با پذیرش این ولایتعهدی جایگاه شیعه را نه تنها در ایران، بلکه در جهان حفظ کردند.
ایران ولایتمداری خود را مدیون امام رضا(ع) است
به تعبیری ایران ولایت مداری خود را مدیون امام رضا است؛ نه فقط به این جهت که قبر و بارگان امام رضا(ع) در ایران است که اگر قبر ایشان هم در ایران نبود، با مدیریت و درایت، حرکت و جریانی که امام در مسیر امامت برقرار ساختند مدیون ایشان هستیم.
امام بسیار دقیق ، با تدبیر و با یک حرکت از پیش برنامه ریزی شده وارد ایران شدند، حتی در مسیر راه که به ایران می آمدند از لحظه لحظه فرصت ها نهایت استفاده را برای تبیین جایگاه امامت و اهل بیت (ع) می کردند که برای نمونه می توان از حدیث سلسلة الذهب یاد کرد.
امام و دیگر اهل بیت(ع) در دربار با ارتباطات مخفیانه و تدبیری که داشتند، در سازمان وکالتی که تشکیل داده بودند، ارتباطی که با نمایندگان و وکلایشان داشتند، با مردم به شکل غیر مستقیم ارتباط برقرار می کردند؛ بدین گونه که وقتی امام به ایران آمدند، بیکار ننشسته و به شدت برای توسعه و بسترسازی دین تلاش کردند.
مأمون صاحب قدرت بود. امام رضایی که انقدر در مدینه طرفدار داشته و مردم ایشان را دوست داشتند به طوری که وقتی حاکم مدینه به مأمون نامه می نویسد و شدت علاقه مردم نسبت به امام را گزارش می دهد و مأمون تصمیم می گیرد امام را از مدینه به ایران بکشاند، در مدینه ای که این همه شوق و علاقه نسبت به امام وجود دارد هیچ اتفاقی نیفتاد.
مهمترین دغدغه آنها(عباسیان) از مأمون و هارون و منصور گرفته تا متوکل و معتصم و معتزل، این بود که جامعه به سمت اهلبیت کشش و گرایش پیدا نکند و فضایی را ایجاد کرده بودند که مردم از اهل بیت فاصله بگیرند.
همه ترس حکام عباسی، ارتباط و نزدیکی جامعه با اهل بیت بود در این مسیر از هر شرایط و خفقانی استفاده می کردند؛ به طوری که می بینیم این فشار و خفقان در هر زمانی به نوع و شرایط و موقعیت خودش اتفاق می افتاد؛ در زمان امام کاظم(ع) با زندانی کردن ایشان، در زمان امام رضا(ع) با هجرت ایشان، حتی در زمان امام جواد(ع) پیش آمدن شرایطی منوط بر ازدواج ایشان با دختر حاکم عباسی، خلاصه آن که آن ها عملاً از هر شگردی استفاده می کردند تا به اهل بیت علیهم السلام لطمه بزنند.
شاخصه اصلی زندگی در مکتب اهل بیت به این گونه بود که با همه اوضاع سخت و خفقان شدیدی که در هر زمان از زندگی آنان و مکتب امامت ایشان وجود داشت،آن ها عقب نیشینی نمی کردند.
یکی از مهم ترین برکات هجرت امام رضا علیه السلام به ایران بسترسازی برای رشد آینده تاریخ بوده است. ایران با هجرت امام رضا علیه السلام منطقه ای برای رشد ولایت، جایگاه امامت، پیوند با ولی خدا و بسترساز برای ظهور امام زمان(عج) شد.
اهل بیت ما گامی که بر می داشتند نگاهشان تنها به یک زمان نبود و کل تاریخ را می دیدند و حرکت می کردند. ما گاهی در افعالمان تنها امروز را می بینیم اما فعل امام، فعلی است که بر تمام تاریخ احاطه و مدیریت دارد تا قیامت و حرکت امام رضا به ایران به نوعی جریان ساز جامعه منتظر در ایران بود.
چنانچه می بینیم قنوت نماز جمعه امام رضا دعا برای ظهور حضرت مهدی است؛ نماز جمعه ای که یک جریان اجتماعی است، امام رضا (ع) با تدبیرشان قنوت نماز را برای فرج قرار داده اند؛ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَکَ وَ خَلِیفَتَکَ بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حُفَّهُ بِمَلَائِکَتِکَ وَ أَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ وَ اسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً یَعْبُدُکَ لَا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلَى وَلِیِّکَ سُلْطَاناً وَ أْذَنْ لَهُ فِی جِهَادِ عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
یا داریم که یونس بن عبدالرحمن می گوید که امام رضا(ع) پیوسته به ما می فرمودند که برای فرج دعا کنید. امام در مسیر تربیت شاگردان و ارتباطاتشان مکتب انتظار را تبیین ، تبلیغ و جریان سازی می کردند.