- 1402/09/08 - 14:42
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- /ZTAQ
حدیث معراج
حجت الاسلام ابن علی امروز بعد از نماز جماعت ظهر و عصر به تفسیر فرازهایی از حدیث معراج پرداختند.
حجت الاسلام ابن علی مورخ 1402/9/8بعداز نماز جماعت ظهر وعصر در مسجد بقیه اله به تفسیر فرازهایی از حدیث معراج پرداختند .
یا محمّد؛ وجبتْ محبّتی للْمتحابّین فیّ و وجبتْ محبّتی للْمتقاطعین[1] فیّ و وجبتْ محبّتی للْمتواصلین فیّ و وجبتْ محبّتی للْمتوّکّلین علىّ و لیْس لمحبّتی علمٌ و لا نهایةٌ و کلّما رفعْت لهمْ علماً وضعْت لهمْ علماً.
خداى متعال رسولش را مورد خطاب قرار داده، میفرماید: محبّت من بر چهار دسته از مردم واجب است (این وجوب از قبیل وجوب تکلیفى نیست، بلکه ثبوت قطعى محبّت خدا را میرساند):
دسته اول: کسانى که یکدیگر را به جهت من دوست داشته باشند.
دسته دوم: کسانى که براى من از دوستى وارتباط با کسانى که نمیپسندم، دست بردارند و رابطه خود را با دشمنان من قطع کنند. به دیگر سخن، اگر بر اساس هواى نفس و بر خلاف رضاى پروردگار ارتباطى بین آنها برقرار شد، به انگیزه عشق به خدا چنین پیوند و ارتباطى را قطع کنند.
دسته سوم: افرادى که به جهت من با یکدیگر رابطه برقرار کنند (و اگر چنانچه کدورت و تیرگى بینشان وجود دارد، آن را فراموش کنند و در ایجاد ارتباط و پیوند همه جانبه تلاش و همت نمایند.)
دسته چهارم: گروهى که بر من توکل داشته باشند.
پیداست که خداوند در مقام برانگیختن افراد به سوى کارهایى است که موجب سعادت و تقربشان به اوست. البته کسى برانگیخته میشود که به خداوند محبّت داشته باشد، نه آنکه
بى تفاوت و غافل باشد. براى کسى که واقعاً به محبّت خداوند دست یافته است، محبّت خداوند نزد او بیشتر ارزش دارد از کسى که در بیابان راه را گم کرده و زاد و توشهاش تمام شده و در آستانه مرگ است و انتظار میکشد تا نان و آبى به او برسانند و او را از سرگشتگى در بیابان و گمراهى نجات دهند. چون کسى که در آستانه مرگ و از دست دادن زندگى زودگذر دنیاست و آرزو دارد چند روز دیگر زنده بماند، میخواهد راه را پیدا کند تا چند صباحى دیگر در این دنیا زندگى کند و این هرگز قابل مقایسه با ارزش و اهمیّت محبّت خدا به بندهاش نیست که از هر جهت مفید و ثمربخش و سازنده و در عین حال جاودانه است.
پر واضح است که بشر تلاش میکند تا در این دنیا محبّت دیگران را به خود جلب کند، و البته همتها متفاوتند: افراد بلند همت درصددند که در دل مردم جاى گیرند، دیگران به آنها محبّت و عنایت داشته باشند؛ ولى اهل آخرت تنها به این نوع محبّت بسنده نمیکنند و در تکاپوى کسى هستند که محبّتش بیش از همه جهان، فایده و ارزش دارد و براى تحصیل و دست یابى به آن از همه چیز و همه دنیاى خود میگذرند. ولى افسوس که جز براى اندکى، ارزش محبّت الهى ناشناخته است.
پى بردن به اهمیّت محبّت خدا، به نوبه خود درجهای از شناخت و معرفت ذات اقدس خداوند است و لااقل با این حد از معرفت، ما دچار جهل مرکّب نشدهایم. حال وقتى تا این حد این معنا را درک کردیم، باید در جهت تحصیل چنین امر عظیم و ارزش مندى همّت گماریم و در این راه از همه امکانات خود بهره جوییم، تا محبّت الهى به معناى واقعى در ما پدید آید.
اینکه در این حدیث شریف آمده است:(وجبتْ محبّتی للْمتحابین فیّ) کسانى که یکدیگر را به جهت من دوست داشته باشند، محبّت من بر آنان واجب میگردد)، بدان جهت است که دوست داشتن یکدیگر در واقع محبّت ورزیدن به خداست، چه آن که دوستى با دوستان خدا، نوعى اظهار مودت و محبّت به خداوند است. طبیعى است اگر محبّت به کسى یا چیزى تعلق گرفت به متعلقات او نیز سرایت خواهد کرد، اگر کسى به خدا علاقه داشت به مقربان و نزدیکان او نیز علاقه مند است و این از آثار تکوینى محبّت است، زیرا نمیتوان به کسى محبّت داشت، اما
نسبت به آثار و متعلقات او بى تفاوت بود. از این رو اگر شخصى به خداوند محبّت داشت به هر که به خدا نزدیکتر است، بیشتر محبّت خواهد ورزید ولذا چنین افرادى در وهله اول به وجود مقدس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) محبّت مىورزند و سپس به شیعیانى که به آنها نزدیکترند و راه آنان را بهتر از دیگران پیمودهاند و به دستورات و فرامین آنها بیش از دیگران عمل میکنند.
نظر دهید