امروز : 28 مهر 1403
  • 1401/07/12 - 13:35
  • 31
  • زمان مطالعه : 6 دقیقه
  • /ZZoC

فروغ یازدهم

روز هشتم ربیع الاوّل سال 260 هجرى، روز درد آلودى در شهرسامراء بود خبر شهادت امام عسکرى‌ علیه السلام در عنفوان شباب همه جا را فراگرفت. بازارها تعطیل شدند و مردم شتابان و گریان به سوى خانه امام رفتند.



شهادت جانگداز امام حسن عسکرى(ع)



معتمد عباسى که همواره از محبوبیت و نفوذ معنوى امام در جامعه نگران بود، چون دید توجه مردم به امام روز بروز بیشتر مى‌شود و زندان و اختناق و مراقبت تاثیر معکوس دارد، سرانجام به همان شیوه مزورانه دیرینه متوسل شد و امام را پنهانى مسموم ساخت.



یکى از نشانه‌ هاى شهادت امام توسط دربار عباسى، تحرکها و تلاشهاى فوق العاده‌اى بود که معتمد عباسى در روزهاى مسمومیت و شهادت امام، براى عادى جلوه دادن مرگ آن حضرت از خود نشان داد.



و روز هشتم ربیع الاوّل سال 260 هجرى، روز درد آلودى در شهرسامراء بود خبر شهادت امام عسکرى‌ علیه السلام در عنفوان شباب همه جا را فراگرفت. بازارها تعطیل شدند و مردم شتابان و گریان به سوى خانه امام رفتند.



براستى محنت اولیاى خدا در طول اعصار چه بى شمار بوده و پایگاه‌ وپاداش آنان در پیشگاه پروردگار چه بزرگ است! این امام بزرگوارى که اینک از دنیاى آنان رخت بر مى‌بندد در حالى که‌ هنوز از عمر مبارکش 28 سال نگذشته، با انواع محنتها دست و پنجه نرم ‌کرد، از عهد متوکّل ستمکار و فرو مایه که دشمنى علیه اهل بیت رسالت ‌را سر لوحه کار خویش قرار داد و مزار ابى عبد اللّه الحسین ‌علیه السلام را ویران‌کرد تا دوران مستعین که به خاطر کینه ورزیدن به خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله آن‌حضرت را نزد یکى از سر سخت ترین مردانش زندانى کرد. ( این مرد اوتاش نام داشت که بعداً پس از دیدن پاره‌اى از کرامتهاى امام، به امامت ‌آن حضرت ایمان آورد ).



همین خلیفه، در دوران خویش نزدیک بود امام‌را بکشد امّا خداوند او را فرصت نداد و وى از خلافت بر کنار شد. همچنین معتز در روزگار خویش مى‌کوشید امام را دربند کند لیکن آن‌حضرت به درگاه خداوند تضرّع کرد تا انکه معتز نیز از دنیا رفت. حتّى در روزگار مهتدى امام از آزار وى در امان نبود، او مى‌کوشیدامام را در تنگنا قرار دهد تا آنجا که زندانى‌اش کرد و قصد کشتنش رانمود. لیکن امام به یکى از اصحابش به نام ابو هاشم اطلاع داد که: "ابو هاشم! این ستمگر، قصد کرده مرا امشب بکشد، امّا خداوندعمر او را کوتاه گرداند. مرا فرزندى نیست و خداوند بزودى مرا فرزندى‌عطا خواهد فرمود". بالاخره آنکه آن حضرت در دوره معتمد همواره تحت آزار و اذیت‌قرار داشت تا آنکه به دست وى به زندان افتاد.



آرى امام عسکرى‌ علیه السلام بیشتر مدّت رهبرى خویش را در دشوارى ‌و سختى گذارند و اکنون زمان وفات آن حضرت رسیده است: آیا امام به ‌مرگ طبیعى وفات یافت؟ یا آنکه توسط زهر به شهادت رسید؟ زهر یکى از مشهورترین ابزارهاى ترور در نزد زمامداران آن عهد بوده‌ و ترس آنان نسبت به وجود رهبران دینى محبوبی مثل امام آنها را وا مى‌ داشته که با اتخاذ این روش ایشان را تصفیه کنند. دلیل دیگر ما بر اتخاذ این شیوه از سوى خلیفه، طرز بر خورد آنان باامام به هنگام بیمارى‌اش مى‌باشد. خلیفه به پنج تن از افراد مورد و ثوق‌خویش گفته بود که در طول مدّت بیمارى حضرت، همواره با او باشند. وى همچنین عدّه‌اى پزشک به خاطر آن حضرت طلبیده بود تا وى را شبانه ‌روز همراه باشند.



و اینک ‌این امام یازدهم است که مى‌خواهد از دنیا رخت بربندد. بنابر این باید حتماً او را جانشینى باشد، امّا این جانشین چه کسى است؟ خلفاى عبّاسى پیوسته مى‌ کوشیدند به هنگام شهادت یکى از ائمه پى ‌ببرند که جانشین او کیست؟ به همین علّت ائمه‌ علیهم السلام نیز به هنگام احساس ‌خطر بر جانشین خود او را پنهان مى‌کردند تا وقتى که خطر از بین برود.



از دیگر سو احادیثى که در باره حضرت مهدى (عج) وارد شده، ازخاور تا باختر را فرا گرفته است و دانشمندان مى‌دانند که مهدى ‌دوازدهمین جانشین است و اگر بگوییم که زمامداران عبّاسى چیزى از این‌احادیث نمى‌دانستند، نا معقول مى‌نماید. از همین روست که مى‌بینیم ‌آنان پیوسته و با هر وسیله ‌اى مى‌ کوشند تا نور الهى را فرو نشانند امّا هیهات. به این دلیل است که معتمد عبّاسى، به هنگام شدت گرفتن بیمارى امام ‌تدابیرى استثنایى مى‌ اندیشد. پس از آنکه امام چشم از جهان فرو مى‌بندد، معتمد دستور مى‌دهدخانه او را بازرسى کنند و کنیزانش را زیر نظر بگیرند. او نمى‌دانست‌ خداوند خود رساننده فرمان و کار خویش است و امام منتظر بیشتر از پنج‌سال است که به دنیا آمده و از دید جاسوسان مخفى شده است و برگزیدگان ‌شیعه با وى بیعت کرده‌ اند.بدین گونه امام بواسطه زهر معتمد شهید شد.



آن حضرت را در همان اقامتگاه شریفش در شهر سامراء، در کنار مزارپدر بزرگوارش، به خاک سپردند که تا امروز نیز زیارتگاه مسلمانان‌است. درود خدا بر او باد روزى که زاده شد و روزى که به شهادت رسید و روزى که زنده بر انگیخته خواهد شد. و درود خدا بر هواخواهان‌ و پیروان او تا روز رستاخیز.



 



آخرین وصیت:‌



آفتاب امامت غروب مى ‌کرد زیرا خداوند این گونه مقدّر کرده بود که‌ این آفتاب از پس پرده غیبت صغرا و سپس غیبت کبرا پرتو افشانى کند. ازاین رو امام حسن عسکرى ‌علیه السلام بر دو بینش بسیار مهم تأکید کرد:



نخست: تأکید بر شناخت غیبت و گرفتن بیعت براى ولى اللّه اعظم ‌امام منتظر (عج).



دوم: تحکیم شالوده‌ هاى مرجعیت دینى.



الف - گرفتن بیعت براى امام منتظر احادیث فراوانى در باره امام حجّت منتظرعلیه السلام وجود دارد که ازپیامبر و تمام ائمه‌ علیهم السلام صادر شده امّا تأکید امام عسکرى بر این امر تأثیررساترى داشت. چون آن حضرت، شخصاً امام را براى خواص از یاران‌ خویش مشخص کرد. همچنین روایتهاى فراوانى در این باره وارد شده که‌به ذکر یکى از آنها اکتفا مى‌ورزیم.



ب - مرجعیت خردمندانه دینى‌ براى این امامت که امتداد رسالت الهى است باید کیان و موجودیت‌ اجتماعى در جهان وجود داشته باشد. این کیان شیعیان مخلص وفداکارند.



از طرفى اینان نیز باید از نظامى اجتماعى و استوارى بر خوردار شوند تابتوانند در برابر رخدادها و مبارزه‌ جوئیها توانا باشند. این نظام در رهبرى ‌مرجعیت تبلور مى‌یابد. بدین معنى که شیعیان به گرد محور عالمان الهى‌ و امناى وى بر حلال وحرام، جمع شوند. از این رو در دوران امام ‌عسکرى‌ علیه السلام شالوده نظام مرجعیت تحکیم یافت و نقش دانشمندان ‌شیعه، بدین اعتبار که آنان وکلا ونوّاب و سفیران امام معصوم ‌علیه السلام‌ هستند، برجستگى ویژه‌اى پیدا کرد و روایتهاى فراوانى از امام‌ عسکرى‌ علیه السلام در باره نقش علماى دینى در بین مردم منتشر شد که یکى ازآنها همان روایت معروفى است که امام عسکرى ‌علیه السلام از جدّ خویش امام‌ صادق‌ علیه السلام روایت کرده است و در آن آمده: "آن که از فقیهان خویشتندار است و دین خویش را پاسدار و با هوا وهوس‌ خود ستیزه کار و امر مولاى خویش را فرمانبردار، پس بر عوام است که از او تقلید کنند".



از همین رو دانشمندان هدایت یافته، به نور اهل بیت‌ علیهم السلام امور امّت‌ را در دوران امام عهده دار شدند و با امام در باره مسائل مشکلّى که با آنهابر خورد مى‌ کردند، نامه مى‌ نگاشتند و امام هم پاسخهاى به آنها مى ‌نوشت‌ و نامه‌ ها را به امضاى (توقیع) خویش مهر مى‌کرد. این نامه‌ ها پیش علما به تواقیع معروف شد و برخى از آنها از سوى امام عسکرى‌ علیه السلام شهرت‌ خاصّى کسب کردند.



 



  • گروه خبری :
  • کد خبر : 110751
کلمات کلیدی
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم