امروز : 29 مهر 1403
  • 1398/04/12 - 07:26
  • 43
  • زمان مطالعه : 7 دقیقه
  • /ZpgB

حضرت معصومه؛ زینب ثانى

حضرت معصومه علیهاالسلام بانویى آگاه از حوادث روز و محدثه‎اى سخنور و معلمه‎اى توانا بوده است و شاگردان زیر نظر ایشان به تعلیم اصول اسلامى مشغول بوده‎اند. همچنین کرامات زیادى از ایشان نقل شده است که نشان مى‎دهد این بانوى مؤمنه و دریادل از روحى بزرگ و شأنى رفیع در پیشگاه خداوند برخوردار است.




تاریخ گویاى این حقیقت تلخ است که حکومت بنى امیه و بنى عباس، هر دو از دشمنان قسم خورده نبوت و ولایت بودند و این کینه توزى با اسلام ناب را با جنایات مختلفى نشان مىدادند؛ با این تفاوت که این نظام جبار بنىامیه به شکلى علنى، شمشیر برهنهاى شده بود و قلوب خاندان ولایت را مىشکافت و در نشان دادن این جنایات آن چنان اصرار مىورزید که دیگر حتى پدر، جرأت نداشت به فرزند خود بگوید که از نسل اولاد على علیه السلام است.



اما شیوه حکومت بنى عباس، ظاهرى آرام و باطنى کینه توز و خصمانه داشت و بعضى اوقات مردم نیز تحت تأثیر این گونه رفتارهاى منافقانه قرار مىگرفتند.



مردم ایران در آن روزگار علاقه وافرى به خاندان ولایت و اهلبیت داشتند و حتى با وجود حاکمیت استبداد عباسى در قلمرو اسلامى، از ابراز علاقه خود به آنان خوددارى نمىکردند. در این میان عدهاى بر این باورند که این علاقه به دلیل ازدواج امام حسین علیه السلام با دختر یزدگرد سوم است، اما شواهد تاریخى نشان مىدهند که این علاقه ریشه الهى دارد.



نقل شده است زمانى که آیه: «ان یشاء یذهبکم ایها الناس و یات باخرین و کان الله على ذالک قدیرأ»؛ 



اى مردم اگر خداوند بخواهد مىتواند شما را از این دنیا ببرد و قومى دیگر را جانشین شما سازد و خداوند بر این کار قادر است.» بر پیامبر نازل شد، آن حضرت دست بر شانه سلمان فارسى گذاشت و فرمود: «آنان هموطنان سلمان هستند.»



در حقیقت پیامبر اسلام با این سخن، آینده ملت ایران را پیشبینى نمود و وظیفه خطیر آنان را گوشزد کرد.



دلیل دیگر علاقه ایرانیان به اهلبیت، عدالت خواهى فطرى ایرانىها و بىعدالتى پادشاهان فاسد و خودسر این کشور بوده است؛ همان حکام جبارى که قرآن از آنان به نام مترف و مستکبر یاد مىکند. به طور کلى علت اصلى علاقه ایرانیان به خاندان امامت، فطرت عدالتخواهى آنان و عادل بودن ائمه اطهار بوده است.



البته علاقهاى که ریشه هزار ساله دارد، به دور از عوامل سطحى و زودگذر است. حکومت بنى عباس نیز از وجود این علاقه با خبر بود و مىدانست که خبر اسارت امام موسى بن جعفر علیه السلام خشم مردم ایران را علیه حاکمان جبار بنىامیه و بنى عباس برانگیخته و امکان دارد که ایرانیان دست به قیامى همه جانبه بزنند و حکومت بنىعباس را سرنگون کنند. از این رو، در پى چارهجویى برآمدند و از آن جا که با رشادتهاى ملت ایران آشنا بودند، شمشیر را چاره کار ندانستند و نقشه ولایتعهدى (اجبارى) امام على بن موسى الرضا علیه السلام را مطرح کردند.



با این ترفند موذیانه، هم خطر قیام مردم ایران را از میان بردند و هم امام هشتم را تحت نظر گرفته و رابطه مردم با ایشان را قطع نمودند. به این ترتیب دسترسى به امام هشتم علیه السلام بسیار مشکل و حتى غیر ممکن شد و مردم مجبور بودند از طریق عوامل حکومتى خبرهاى مربوط به ائمه را دریافت نمایند.



 



نقش حضرت معصومه علیهاالسلام در مبارزه با حکومت بنىعباس



همانگونه که مىدانید، امامان معصوم داراى خواهران دیگرى هم بودهاند، پس چه دلیلى دارد که در میان همه آنان، حضرت زینب و حضرت معصومه علیهاالسلام دخت گرانقدر امام موسى بن جعفر علیهالسلام با ابعادى متفاوت، همان ویژگى سفر حضرت زینب را در بردارد، و در آن مرحله از تاریخ، حضرت معصومه علیهاالسلام همان رسالتى را به عهده داشت که حضرت زینب علیهاالسلام بعد از ماجراى خونین کربلا عهدهدار آن شده بود. زیرا در آن روزگار، ظلم و خفقان دستگاه بنىعباس در همه جا سایه افکنده بود. و حضرت معصومه و برادرش احمد بن موسى و چند تن از خواص دیگر، تنها شخصیتهایى بودند که از توطئه نظام بنىعباس آگاهى داشتند و عواقب چنین توطئهاى را هم پیشبینى مىکردند.



بدین جهت، حضرت معصومه علیهاالسلام براى افشاى چنین خیانتى عازم شهرهاى ایران شده و به افشاگرى علیه آنان پرداخت.



در واقع در سال 201 هـ ق. یک سال پس از سفر تبعیدگونه حضرت رضا علیه السلام به «مرو» حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام همراه عدهاى از برادران خود براى دیدار برادر و انجام رسالتى که بر عهده داشتند تجدید عهد با امام زمان خویش راهى دیار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسیدند، ولى از آن جا که در آن زمان عدهاى از اهالى از مخالفان اهلبیت بودند، با مأموران حکومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند و عدهاى از همراهان حضرت در این حادثه غم انگیز به شهادت رسیدند. حضرت در حالى که از غم و حزن بسیار، بیمار شده بود، با احساس ناامنى در شهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: «شهر قم مرکز شیعیان ماست.» سپس حضرت به طرف قم حرکت نمود.



بزرگان قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند، به استقبال آن حضرت شتافتند. و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام شتر آن مکرمه را به دوش مىکشید؛ ایشان در میان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر شد و در منزل شخصى «موسى بن خزرج» نزول اجلال فرمود. آن بزرگوار هفده روز در شهر قم به سر برد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود و واپسین روزهاى عمر پر برکت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاک الهى به پایان رساند.



سرانجام آن همه شوق و شور و شعف از «اجلال نزول کوکب ولایت و توفیق زیارت بانویى از تبار فاطمه اطهر» با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت، مبدل به دنیایى از حزن و اندوه شد، و این غروب غمانگیز، عاشقان امامت و ولایت را در سوگ و عزا نشاند.



در خصوص علت بیمارى نابهنگام حضرت و مرگ زودرس آن بزرگوار، گفته شده است که زنى در شهر ساوه ایشان را مسموم نمود. این مطلب با توجه به درگیرى دشمنان اهلبیت با همراهان حضرت و شهادت عدهاى از آنها در «ساوه» و جو نامساعد آن شهر و حرکت نابهنگام آن بزرگوار در حال بیمارى به سوى شهر قم، بعید به نظر نمىرسد.



آرى، آن حضرت که مىرفت زینبوار با سفر پر برکتش سند گویایى بر حقانیت امامت رهبران راستین و افشاگر چهره نفاق و تزویر مأمونى باشد و همانند قهرمان کربلا پیامآور خون سرخ برادرى باشد که این بار مزدورانه به قتلگاه «بنىعباس» برده مىشد، ناگاه تقدیر الهى بر این قرار گرفت که مرقد آن بزرگوار حامى خط ولایت و امامت قرار گیرد و براى همیشه تاریخ فریادگر مبارزه با ظلم و بىعدالتى ستمپیشگان دوران و الهام بخش پیروان راستین تشیع علوى در طول قرون و اعصار باشد.



 



مقام و منزلت معنوى حضرت معصومه علیهاالسلام



امام جواد علیه السلام فرمود: «من زار عمّتى بقم فله الجنّة»؛ هر کس عمه مرا در شهر قم زیارت کند، بهشت بر او واجب است.



حضرت معصومه علیهاالسلام بانویى آگاه از حوادث روز و محدثهاى سخنور و معلمهاى توانا بوده است و شاگردان زیر نظر ایشان به تعلیم اصول اسلامى مشغول بودهاند. همچنین کرامات زیادى از ایشان نقل شده است که نشان مىدهد این بانوى مؤمنه و دریادل از روحى بزرگ و شأنى رفیع در پیشگاه خداوند برخوردار است.



امام صادق علیه السلام مىگوید: «الا اى قم حرمى ... تقبض فیها امرأة من ولدى و اسمها فاطمة بنت موسى یدخل بشفاعتها شیعتى الجنة باجمعهم» ؛ «اى مردم! شهر قم حرم من است، بانویى از فرزندان من در این شهر در مىگذرد که نامش فاطمه دختر موسى است و شیعیان در روز قیامت با شفاعت او به بهشت مىروند.»



در روایتى دیگر از امام رضا علیه السلام آمده است: «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة»؛ کسى که قبر فاطمه دختر موسى بن جعفر را آنگونه که شایسته اوست زیارت کند، بهشت از آن اوست.



تهیه و تنظیم: موسسه تبیان (دفتر قم)



 




  • گروه خبری :
  • کد خبر : 110376
کلمات کلیدی
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم